ماجرای این پرونده جنایی در چهارمین روز شهریور امسال در اداره آگاهی و دادسرای جنایی تهران مطرح شد. در آن رو همسر زن ۵۳ سالهای به اداره پلیس رفت و از ناپدید شدن همسر خود خبر داد و گفت: همسرم امروز از خانه خارج شد و پس از آن دیگر از او خبر ندارم. او به خانه بازنگشت و گوشی تلفن همراهش هم خاموش است.
با طرح این شکایت در ابتدا ماموران پلیس خط تلفن زن گمشده را بررسی کردند که معلوم شد همچنان خاموش است. در ادامه احتمال گم شدن خودخواسته زن نیز از فرضیات پلیس خط میخورد. پس از آن مردی به نام نیما که به زن گمشده و همسرش بدهکار بود، در نوک پیکان شک کارآگاهان قرار گرفت. چون همزمان با گم شدن زن ۵۳ ساله، سه فقره چک که مربوط به بدهی مرد جوان بود، ناپدید شده بود.
شوهر زن ناپدید شده در مورد چکها به ماموران گفت: من و همسرم در کار خرید و فروش لبنیات هستیم و مغازهای هم در تهران داریم. پنج سال قبل با مرد جوانی آشنا شدیم و با هم مراودههای کاری و مالی داشتیم، این اواخر نیما از ما مقداری محصول لبنی به ارزش یک میلیارد تومان خرید. ۱۰۰ میلیون تومان را نقد پرداخت کرد و بقیه را قرار شد در قالب سه فقره چک ۳۰۰ میلیون تومانی بدهد، اما چکها پاس نشد. بعد از آن او همچنان به ما بدهکار بود و اختلاف و درگیری ادامه داشت. شاید این بدهی، ناپدید شدن چکها و مفقود شدن همسرم همه به نبما ربط داشته باشد.
با باز شدن پای بدهکار جوان به پرونده و شکایت رسمی همسر زن گمشده پرونده به شعبه دهم بازپرسی دادسرای جنایی تهران ارجاع شد و بازپرس امیرحسین علیمردان دستور بازداشت مرد بدهکار را صادر کرد. به این ترتیب ماموران اداره آگاهی تهران بزرگ با دستور قضایی وارد عمل شدند و نیما را بازداشت کردند. مرد بازداشت شده در ابتدا منکر اطلاع از سرنوشت زن بود اما چند روز پیش وقتی بار دیگر مورد بازجویی قرار گرفت و با مدارکی که علیهاش بود، روبهرو شد، اعتراف کرد: به بهانهای با آن زن تماس تلفنی گرفتم و حرف از بدهی من شد. گفتم اتفاقا میخواهم بدهی را بدهم. گفتم قصد دارم سه فقره چک را بگیرم و چک روز بدهم تا موضوع تمام شود. با آن قرار گذاشتم و گفتم سه فقره چک را بیاور که من یک چک روز به مبلغ ۹۰۰ میلیون تومان بدهم تا صبح پنجم شهریور راحت در بانک نقدش کنی و من بدهیام را تسویه کنم.
این متهم ادامه داد: زن میانسال خبر نداشت چه نقشهای برایش کشیدهام. روز چهارم شهریور سر قرار آمد. او سه فقره چک را هم آورده بود. سوار ماشین من شد و به او نوشیدنی مسموم تعارف کردم که باعث شد زن بیهوش شود و بعد هم با روسری خودش خفهاش کردم و سه فقره چکم را برداشتم. جسد همچنان داخل ماشینم بود. کنار رودخانه ای در لواسانات که بخش تفریحی شهر بود، رفتم و جسد را آنجا انداختم و گوشی زن را خاموش و ناپدید کردم. بعد هم چکها را پاره و فرار کردم.
با اعتراف مرد بازداشت شده ادعاهای او مورد بررسی قرار گرفت و معلوم شد جسد زن همان روزی که او در حاشیه رودخانه انداخته از سوی یک خانواده که برای تفریح کنار رودخانه لواسانات رفته بودند پیدا شده و چون مدارک هویتی نداشته به عنوان مجهول الهویه به پزشکی قانونی رفته است.
در حال حاضر با پیدا شدن جسد، پیکر او برای خاکسپاری به خانوادهاش تحویل شده و پرونده هم چون قتل در آن اثبات شده به شعبه چهارم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران ارجاع شده است.